پدرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت بابا، پاپا، اب، باب، والد، جد، نیا پدراندر، پدرخوانده پدرجد، پدربزرگ، شخص پیر آتا، اَبا، باباجی
عادلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات منصف، باانصاف، درست، پرهیزگار دادگر، دادگستر، عدالتگستر، معدلتپرور، عدالتخواه، عدلگستر، عدالتپرور، مساواتخواه صادق، شریف واقعبین، حقیقتب
تنفرازبشرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نفرازبشر، ضدیت باانسانیت، مردمآزاری، مردمگریزی، اجتماعی نبودن، ترشرویی انزوا، گوشهنشینی، گوشهگیری
عادل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات داد گستردن، انصافداشتن، منصفانه عمل کردن، باانصاف بودن، بهیک چشم نگاه کردن، بهنظر مساوات دیدن، صادق بودن، جانب حق را گرفتن، حق را بهحقدار دا
شخص پیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان شخص پیر، پیر، بزرگسال، سالمند زوج پیر پیرانهسر مرشد، قطب، پیر خرابات، پیر مغان، کاهن، پیردیر، مراد، پیرطریقت شیخ، دانای قوم، عالم، حکیم، دانا، شخص