ایمنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یبناپذیر، رویینتن، مصون، تسخیرناپذیر، درامان، مطمئن امان، بزینهار، مأمون، بیترس، سالم، عافیتطلب
ایمن بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی من بودن، درامان بودن، خطرراردکردن، پناه گرفتن، دررفتن، محتاط بودن، فاصلهرا حفظ کردن
ایمنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی امنیت، امن، تأمین، تأمین جانی، سلامت، عافیت، مصونیت، معافیت، امان، اطمینان، اعتماد صیانت ذات امنیت، آرامش، آسودگی، امن، صلح ایمنسازی، مصونس
آدمناقلافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه قلا، زیرک، آبزیرکاه، نیرنگباز، شخص پنهان شده خرابکار الخناس
ایمنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی امنیت، امن، تأمین، تأمین جانی، سلامت، عافیت، مصونیت، معافیت، امان، اطمینان، اعتماد صیانت ذات امنیت، آرامش، آسودگی، امن، صلح ایمنسازی، مصونس
درپناهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی درپناه، بهسلامت، تحت پوشش، تحتالحفظ، تحتالحمایه بهامان(درامان) خدا، ایمن
چسبیده(نگهداری شده)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی (نگهداری شده)، نگهداری شده، حفظشده، امن، محفوظ، ایمن رزروشده، نامزدشده، عقدشده محکم، مستحکم، گرفتهشده، نگهداشتهشده، پایدار، پابرجا، ثابت
پیشگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ری، بهداشت، قرنطینه، ضدعفونی حشرهکش ایمنی، ایمنسازی، واکسناسیون، واکسیناسیون، آبلهکوبی، مایهکوبی مقاومت، ایمنی، مصونیت، سیستم ایمنی بدن،