ارادهکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ه‌کردن، امر کردن، ارادهداشتن، اختیار داشتن، مخیر بودن، مایل بودن، دلش خواستن، آزاد بودن، انتخابکردن قصدکردن، آرزو کردن، میل داشتن تصمیم
منتقدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات تقبیح کننده، ایرادگیر، عیبجو، معترض، بهانه‌جو [ی]، بهانه‌گیر، ایرادگیر، اشکال‌تراش، دشمن، فحاش آدم منتقد، سانسورچی، بدگو، آدم گله‌گزار تعبیرکنند
نارساییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کمبود، کسری، کاستی▲، عدم کفایت، اُفت، کاهش، نقصان ناتمامی، ایراد، اشکال، عیب، نقص، لکه فقدان، ناکارايى نابسندگی کمی، کمیابی مغایرت، انحراف، اشتباه ب
سخنوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، نطق، خطابه، سخنرانی، خداحافظی دکلمه، قرائت، ایراد خطبه، موعظه، خطابه صحبت باخود، رساله فن‌بیان سخن‌آفرینی، انشا، نوی
سخنرانی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه خنرانی کردن، مخاطب ساختن، خطابکردن، روکردن به، سلام کردن، محاوره کردن ایراد کردن، نطق کردن، سخنوری کردن
نقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فقدان کمال، خطا، خدشه، نقصان، کاستی، نارسایی، اشکال، ایراد، به‌حد کمال نرسیدن شائبه، نقیصه، عیب▼ ناهمگنی، عقب‌ماندگی، نیاز، عدم کفایت خرابی،