ادراکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام ق، ملاحظه، علمبیواسطه، استنباط، شهود، بینش، دریافت، دید، بصیرت تعمق، درخود فرورفتن، مطالعه، پرسش مکاشفه، الهام، کشفوشهود، شَمّ، حس،
پرتابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت موشک، توپ، راکت، اژدر، گلوله، مهمات فلاخن، سنگ دستگاه ایجاد فشار، کمپرسور 198 ◄منقبضکننده
اسلحۀ پرتابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تابی، فلاخن، بومرنگ، نیزه، گلوله، تیر، خدنگ موشک آرپیجی، نارنجکانداز اژدر پرتابه کمان، تیروکمان، چله، زه، تیر، پیکان
مارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل خزنده، اژدها، افعی ماربچه، مارماهی زنگی، جعفری، کبرا، کفچهمار هندی، عینکی، اژدرمار (ماربوآ ) مارمولک، سوسمار، خزندگان کِرْم [خزنده] مارِ نیرنگ، فر
فنون کُشتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ون کُشتی فن، داو، کار، بند، مایه، بدل سرشاخ، بارانداز، فتیله پیچ، کُنده، پل، سرانداز، زیر گرفتن، درو، بزکش، سگبند، مخالف، قوچ
کشتی جنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ناو جنگی، رزمناو، ناوشکن، ناوچه، قایق توپدار، ناو هواپیمابر، مینجمعکن، اژدرانداز، اژدرافکن