انحلالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل، محلول درست کردن، دمکردن، خیساندن حلّالیت، حلشوندگی، انحلالپذیری اسامی محلولها: محلول آبی، آبنمک، آبقند، آبنباتداغ، مایعات، آلیاژ همز
ابطالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ان، بطلان چیزیراثابت کردن، تکذیب، اثبات خلاف چیزی، سلب، برهان خُلف، اثبات اشتباه، رد نظر، تخطئه، نقض، نسخ، ایجاب، ردّ، محکومیت عدم قبول،
آلت تناسلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ی، آلت، اسافل اعضا، پایینتنه، عورت، شرمگاه، عورتین، دستگاه تولید مثل قبلودبر رَحِم، زهدان، بطن، بچهدان، واژن، اوول، تخمک، نطفه بیضه، خایه، تخم،
تجزیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت تجزیه، انحلال، جداسازی، عدم اتحاد تفکیک، تخمیر میعان الکترولیز، شیمی عدم تمرکز، پاشیدن، پاشندگی [طیف نوری] تلاشی، ازهمپاشی، فروپاشی، عدم انسجام تحل
حرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه حرف، جزء الفبا، علامت، نماد، نگارش الفبا، ابجد هیروگلیف، خط میخی، خط فارسی، خطاطی حرف چسبیده هجی اِعراب، اعلال عددنویس
لغوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام و، نسخ، الغا، اقاله(اقالت)، فسخ، فک، ابطال تضعیف، بیاعتباری، سقط اعتبار، نفی، انکار تغییرعقیده انحلال باطلسازی، جِر
آمیختگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت میختگی، مخلوط بودن، آمیزش، تخلیط، درمیان همدیگر بودن، میان بافت متقاطع ادغام، امتزاج، ملغمهسازی، تلفیق، یکپارچگی، اتحاد، ترکیب گداختگی، فوزیون، آلی