تقدمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان قدم، سابق بودن، تقدم زمانی، ازلیت، وجود ازپیش، پیشساختگی پیش درآمدن، سرآغاز، پیشدرآمد قبلیگری، اولیت قبلی، لمی، اولی، ماتقدم اصالت ماتقدم، اصولفطر
برترینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، اول، نخست، اجلّ، بالاترین ارجح، اولی، مهم، بهترین اعلی، افضل، مسلط، بیهمتا
مقدمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ] مقدم، پیش، پیشین مقدم درمکان ◄ جلویی جلوتر ارجح، اولی، مهم پیشرو، متبادر، پیشیگیرنده و شتابنده پیشیگرفته مذکور، یادشده، نامبرده، مزبور، ذکرشده،
نخستینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، نخست، یکم، اولی، اولین، آغازین▲، اصلی، جبلی، نوآور بیسابقه، تازه، نو رکورددار، پیشتاز، پیشاهنگ، پیشین، جلویی مادر، اولیه، ابتدابهساکن
مناسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه سته، مقتضی، برازنده، مناسب مقام، باب، درخور، اندازه، بایدوشاید شایسته، ذیصلاح، قادر، توانا، لایق، اهل بایسته، مقتضی میزانکردنی، قابل انطباق، قابل