تنبلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه کند، کاهل، انگلی، آفتابنشین، بخوروبخواب، عافیتطلب، تنپرست، غافل تنپرور، رفاهطلب، طفیلی ◄شخص بیاهمیت، شخص تنبل▲ آبخُسب
زبانهای زندۀ دنیافرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه انهای زندۀ دنیا فارسی، دری، تاجیک، افغانی چینی، انگلیسی، اسپانیولی، روسی، عربی، هندی، فرانسه ژاپنی، آلمانی، کرهای، ای