افراطیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ندرو، رادیکال، متعصب، غیور، دوآتشه، قاطی، عوضی هوسباز، بلهوس، منحرف بنیادگرا، ایدهآلیست، آرمانگرا رؤیایی، آدم رؤیایی، دُنکیشوت، مضحکه ع
افشافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط افشا، بیپردهگویی، پردهدری، ارائه، اشاعه پردهبرداری، کشف، مکاشفه الهام، وحی، واقعه اعتراف، اقرار تخلیۀ اطلاعاتی، بازجویی
افشا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط فشا کردن، فاش کردن، پردهبرداشتن، ظاهر کردن، عریان کردن، برهنه کردن لو دادن، آفتابی کردن، افشای راز کردن، رسوا کردن، سرپوش از روی راز برداشتن،
افشا شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط شدن، مشخص شدن، ثابت شدن، اثبات شدن شناخته بودن پیدا بودن، نمایان شدن، ظاهر شدن
افشافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط افشا، بیپردهگویی، پردهدری، ارائه، اشاعه پردهبرداری، کشف، مکاشفه الهام، وحی، واقعه اعتراف، اقرار تخلیۀ اطلاعاتی، بازجویی
تلفکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی تلفکننده، افراطآمیز، ضایعکننده، هدردهنده اسرافکار، ولخرج ساینده، فرساینده تلفشده، ضایعاتی ◄ زوالیافته
ملایم بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ملایم بودن، میانهرو بودن، افراطی نبودن، باوقار بودن، صبوربودن ملایم شدن، آرام شدن
عدم اعتدالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سم] عدم اعتدال اسراف، زیادهروی، افراط، پرخوری، مصرفگرایی، ریختوپاش، بریزوبپاش، زیادت، نفسپرستی تفنن
مسرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ف، زیادهرو، افراطی، اکول، مصرفی، پرخور، اهلبروبیا، ولخرج نامعتدل، افراطکننده