انبارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زن، منبع، آبانبار، دپو، تانک، کانتینر، منبع آب، آبگیر، بانک، بانک خون، انباره، خازن، [ الکترونیک160] توده، کومه، بار، انباشت بقچه، دسته، مقد
انبار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی انبار کردن، ذخیره کردن، اندوختن، جمع کردن، گنجاندن پستایی کردن کاشتن، تهیه کردن
گریختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فرار کردن، جَستن، رَستن، رهیدن، رهایی جستن، خلاص شدن، نجات یافتن، از خطر جستن، آزاد شدن، اجتناب کردن، خودرا رها کردن، آرام شدن رمیدن، آزاد شد
انبار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی انبار کردن، ذخیره کردن، اندوختن، جمع کردن، گنجاندن پستایی کردن کاشتن، تهیه کردن
هرج ومرجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ج، آنارشیسم، بیقانونی، اغتشاش، شورش، بینظمی آش شلهقلمکار، آش شلمشوربا، آش درهمجوش
نگهداریکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] نگهداریکردن، حفظ کردن، انبار کردن مال جمع کردن، خسیس بودن ارث بهفرزند رسیدن، بهارث گذاشتن نگهبانی کردن، حفاظت کردن نگهداشتن، گرفتن، چسبی