دانش سطحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال طحی، دانش خام، آشنایی، آشنایی سطحی، کنایه خرافات خطا، اشتباه مدرکگرایی، تظاهر کم عمقی بچهمکتبی، جاهل
عادتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام عادت، آشنایی، اعتیاد، قلق سنت، رسم، عرف▼ انس، الفت استفاده، مصرف، استعمال، استخدام، کاربرد مدام، رواج، ترویج ◄عادت دادن▼، شیوع معتاد پات
بهیادماندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه هیادماندن، بهجا آوردن، تشخیصدادن، شناختن، آشنا بودن، دانستن بهیاد داشتن، اظهار آشنایی کردن، فراموش نکردن، نگهداشتن حفظ کردن▼، ازبردانستن،
بهیاد آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه د آوردن، بهفکر انداختن، بهخاطرآوردن، خطور کردن آشنایی دادن، نامبردن ازکسی (چیزی)، یاد کردن، اطلاع دادن آشنا بودن الهام شدن، رسیدن فکری به
دوستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی فاقت، انس، الفت، مصاحبت، هماهنگی، همکاری، مناسبات دوستانه، آشنایی، علاقه، اخت، روابط، معاشرت دوستنوازی، تفقد، احوالپرسی، التفات، عنایت