اشاره داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط داشتن، بهکنایه گفتن، تلویحاً گفتن، بهطور ضمنی بیان کردن (ضمناً) دلالت کردن، متضمن بودن، تلویحاًاثر داشتن، دربر داشتن، بهطور غیرمستقیم اثر
کسرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد کسر، اعشار، برخه، نسبت، بخش درصد، دُنگ، نصفه، نیمه، یکدوم، یکسوم، یکچهارم دسی، سانتی، میلی، خمس، سدس، عشر خرده، جزء قسمت، قسط، فرع، حصه، سهم کسری،
خرقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد نل، اشارپ، شولا، کیمونو، سارونگ عبا، عمامه، دستار، لباده، قبا، لباس روحانی
بهکنایه گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ایه گفتن، اشاره داشتن، اشارهکردن، ایماواشاره کردن پیشنهادکردن، خبر دادن، دلالت کردن
تضمنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن لالت، دلالت ضمنی، اشارۀ ضمنی، معنای ضمنی، مفهومضمنی فحوا، مصداق، اِشعار، نشانه، اشاره، عطف، اثر، ردپا، سراغ