درونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد اخل، تو، اندرون، بطن، دل، مغز، لُب، روح، نهان، نهاد، میان حیاط، صحن، اندرونی، محل، حرم، مأمن فطرت، جوهر هسته، مرکز نفوذ، دخول اشباع، حضور انتشاردر د
ضرب [موسیقی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ]، ریتم، تمپو، سنگین -لارگو، آهسته - لنتو، آرام - آداجیو، روان - آندانته، پویان - مودراتو، تند -الگرو، دوان - پْرستو
روحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام جدان، نَفْس، ذات، دل، باطن، ذهن، اندرون، درون روان، اید، اگو (ایگو)، خود، دیگر، سوپراگو، ابرمن، ضمیر، ضمیر آگاه، ضمیرناخودآگاه شخصیت،
گیاه سمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی شوکران، بلادن، قارچ، هلاهل، آذاراقی، آدونیس، ... موجود سمدار، مار، عقرب، رطیل
انسدادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل انسداد، بسته بودن، گرفتگی، بستگی درزگیری، آببندی، بستن راه، سدمَعبر، ممانعت ◄ منع آمبولی، انعقاد، تراکم بستن، انحلال، تعطیلکردن اختناق، فقدان هوا مح