انحنافرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ] انحنا، گردی، دَوَران گودی، تقعر کوژی، تحدب خمیدگی، خم انحراف وارونگی تاب، پیچ و تاب ناهمواری▼
انحنادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل انحنادار، منحنی، گرد، کمانی، ابرودار مورب، اریب ناراست، پیچ و تابدار زاویهدار وارونه، واژگون نزولی دوّار، گرد، مدوّر
انحنا داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل عل] انحنا داشتن آویختن، آویزان شدن جهیدن، پریدن پیچ و خم خوردن، پیچیدن
انحنا دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل حنا دادن زاویهدار کردن برگرداندن، وارونه کردن خَم کردن، خَم شدن، تعظیم کردن تاب دادن، پیچاندن
حرکت انحنادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نحنادار، پیچش، گردش، دوار، دَوَران، چرخش، ویراژ، حرکت مارپیچ، قیقاج، زیگزاگ، انحراف گردش ماه (زمین) مسیر حرکتِ انحنادار: مدار، قوس، چرخ، مارپیچ دور،
انحنافرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ] انحنا، گردی، دَوَران گودی، تقعر کوژی، تحدب خمیدگی، خم انحراف وارونگی تاب، پیچ و تاب ناهمواری▼
انحنادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل انحنادار، منحنی، گرد، کمانی، ابرودار مورب، اریب ناراست، پیچ و تابدار زاویهدار وارونه، واژگون نزولی دوّار، گرد، مدوّر
انحنا داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل عل] انحنا داشتن آویختن، آویزان شدن جهیدن، پریدن پیچ و خم خوردن، پیچیدن
حرکت انحنادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نحنادار، پیچش، گردش، دوار، دَوَران، چرخش، ویراژ، حرکت مارپیچ، قیقاج، زیگزاگ، انحراف گردش ماه (زمین) مسیر حرکتِ انحنادار: مدار، قوس، چرخ، مارپیچ دور،
مستقیمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ] مستقیم، راست، بدون انحنا هموار، صاف، افقی شق، صلب عمود، قائم، ایستاده، عمودی، شاقول غیر کج، مجانب، مماس مقابل آسفالته، صیقلی، روان، مثلپرنیان صلابت