ارجمندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی شریف، محترم، آبرومند، اسمورسمدار، بزرگ، عزیز روسفید، شایستۀ تحسین آدم، باصفت، بامعرفت، جوانمرد، بزرگوار، عالیمقام، عالیتبار، عظیمالشأن،
نسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت آل، دودمان، خاندان آیندگان، نسلهای بعد، نسل، گروه اجتماعی [اجداد، نیاکان ◄ ولی 169] قوم، قبیله، نژاد
تمرکزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی جمعشدگی، یکپارچگی، ادغام، غلظت انجماد، قبض، انعقاد، قوام، دلمه شدن، لخته شدن، رسوب، تهنشین، تهنشست تبلور، تحجر، تبدیل بهسنگ، استخوانشدگی
عدمتحرکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رک، ازکارافتادگی، قرار، رکود، ایستایی، سکون، ایستایی، انجماد، تعادل، ثبات، آتشبس اینرسی، ماند تعلل، توقف، وقفه، مکث، درنگ، امان، آهستگی، نرمی، ملای
سرمایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی مایش، سردسازی، خنکسازی، تبرید، انجماد، یخبندان، مادۀ تبرید اطفا، آتشنشانی، خاموشکننده▼ تهویه، باد، یخچال، ارکاندیشن، سردكننده سرما
سرمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ما، خنکی، برودت، سردی، سوز، هوای قطبی، یخزدگی تهویۀ مطبوع، تبرید، انجماد، سرمایش سرماخوردگی، آبریزش، زکام، آنفلوانزا، بیماری تنفسی یخبندان، سو