انتشار دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط تشار دادن، منتشر کردن، توزیعکردن، آبونمان کردن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن بهچاپ رساندن، چاپ کردن چاپ زدن
آتشبازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی آفتابمهتاب، ترقه، نارنجک، فشفشه، کوزه، سیگارت، دینامیت زرنیخ، باروت، اکلیل سرنج، مواد منفجره
آتشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ش، شعله، گلآتش، الو، لهیب، حریق، آتشسوزی، اشتعال، احتراق زبانۀ آتش هیزم، سوخت، تنور، کوره، بخاری آذر، جرقه، شراره، اخگر، صاعقه آتشکده کوه آتشفش
آتش گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رفتن، سوختن، الو گرفتن (کردن)، گُر گرفتن (زدن) مشتعل شدن، اشتعال یافتن، اشتعال داشتن، شعلهور شدن، شعلهور بودن، شعله (گرازه) کشیدن (زدن)
نشرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط بع ونشر، انتشار، اشاعه، اعلان، اطلاعرسانی، آگاهی، ارائه، بسط، معرفی، اطلاع خبرپراکنی، پخش رادیویی، پخش رسانهای جار، آگهی بیانیه تیراژ ترویج
شیوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت طغیان، فوران، قلیان سیل، جوش و خروش تشدید، افزایش فراگیری، اپیدمی انتشار، بسط، اشاعه تداول، رواج، عادت، متعارف بودن، کاربرد، استعمال، عمومیت، استفاد
دفعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت م] دفع، صدور اخراج، حذف، طرد▼ گسیل، پرتوافشانی، تابش، نشر، انتشار، تشعشع رانش، بیرون گذاشتن انتقال دافعه تخلیه▼
علم صدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صدا، آکوستیک، علم ترکیبصداها موج صدا، امواج صوتی سرعت صوت، سرعت انتشار صوت، دیوار صوتی، شکستن دیوار صوتی ارتعاش، نوسان، بسامد، ضربان، نوت، هرتز،
ابراز کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط کردن، اعلام کردن، گفتن، انتشار دادن، اعلان کردن اظهار کردن