انتظارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه نتظار، چشمداشت، توقع، امیدواری، دلگرمی، اطمینان توجه نیت، قصد خوشبینی، سرحالی شوق، اشتیاق، آرزومندی، مِیل، آرزو، امید معطلی، تعلیق، بلاتکلی
انتظار داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه انتظار داشتن، تعجب نکردن، احتمال دادن، آیندهنگر بودن مطمئن بودن دلسرد / مأیوس شدن حدس زدن، برآورد کردن قصد کردن
انتظار نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه انتظار نداشتن، غافلگیر شدن، ناامیدشدن، آماده نبودن دلسرد / مأیوس شدن
انتشار دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط تشار دادن، منتشر کردن، توزیعکردن، آبونمان کردن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن بهچاپ رساندن، چاپ کردن چاپ زدن
قتلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی آدمکشی، خونریزی قتل عمد، قتل غیرعمد خودکشی، انتحار اتانازی فن جنگ
محاربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) محارب، متحارب، بسیجشده، مسلح، ستیزهجو درحالِ جنگ، متخاصم، حملهکنان انتحاری[عملیات] ایستاده، خبردار، آماده
بیپرواییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی پروایی، بی ملاحظگی، تندی، عجله، شجاعت، خطر، حماقت عملیات انتحاری
تدابیرجنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه جنگی، رزمآرایی، استراتژی، تاکتیک، نبرد ائتلاف، عملگرایی، برنامه، تدبیر، علوم سیاسی، ادارۀ امور، حکمرانی مانور، رزمایش، نقشۀ جنگی، حرکت س
انتظار داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه انتظار داشتن، تعجب نکردن، احتمال دادن، آیندهنگر بودن مطمئن بودن دلسرد / مأیوس شدن حدس زدن، برآورد کردن قصد کردن