اشتباهی گذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ی گذاشتن، گم کردن، درجای عوضیگذاشتن، درجای غلط (نامناسب) گذاشتن (قرار دادن)، جای چیزیرا فراموش کردن
اشتباهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، خبط، سهو، لغزش، غلط حرکت غلط، سوء قضاوت، عدم تشخیص خرابکاری، سرهمبندی، عدم مهارت اشتباه لپی، نشانی غلط، آدم عوضی، اشتباه فاحش، سه، شکست،
اشتباهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، اشتباه گرفته، نادرست، عوضی، قلابی، غیرواقعی دارای اشتباه، مغلوط سهوی، عمدی غلطانداز، فریبنده فریفته، گمراهشده ◄ دراشتباه، نیاموخته شیا
اشتباه صرف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] اشتباه صرف کردن، لکنت داشتن، خطا کردن
بیداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه آگاهی، هوشیاری، شعور، فعالیت فکری، عدم مستی، هشیاری انتباه، ازغفلت بیرون آمدن
دقتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ه دقیق، موشکافی، باریکبینی، دقت نظر، مداقه، توجه غم نیکخواهی آراستگی، نظم، پشتکار صحت وجدان انتباه
فعالیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه لیت، جنبش، حرکت، اشتغال، جنبوجوش، بدوبدو، عضویت، مشارکت ازغفلت بیرون آمدن، انتباه، آگاهی، هوشیاری، بیداری▼ بیخوابی انگیختن، فعال کردن، ا
اشتباهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، خبط، سهو، لغزش، غلط حرکت غلط، سوء قضاوت، عدم تشخیص خرابکاری، سرهمبندی، عدم مهارت اشتباه لپی، نشانی غلط، آدم عوضی، اشتباه فاحش، سه، شکست،
اشتباهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، اشتباه گرفته، نادرست، عوضی، قلابی، غیرواقعی دارای اشتباه، مغلوط سهوی، عمدی غلطانداز، فریبنده فریفته، گمراهشده ◄ دراشتباه، نیاموخته شیا