انبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نگهداری]، گازانبر، موچین، گیره، یوغ، چنگال، چنگ، یوغ، چیز تیز، انگشت قلاب، شاخک، اندام حسی نیش، تیزی غضروف، کارتیلاژ وسیلۀ درآوردن: فورسپس،
ابرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ِه، میغ، بخار، سحاب نبولا، سیروس، کومولوس، نیمبوس ابر بهاری، ابر سیاه، پاره ابر، ابر بارنده بُخور آسمان ◄ افلاک ستارۀدنبالهدار جَوّ، اتمسفر
ابراز کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط کردن، اعلام کردن، گفتن، انتشار دادن، اعلان کردن اظهار کردن
ابرازاحساساتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سات، کف زدن، دست زدن، آفرین گویی، تظاهرات، نگاهداشت، احترامات، عمل مؤدبانه جنجال، غوغا، سروصدا، هیاهو، هلهله
یوغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یلۀ حفاظت، زنجیر، قلاب، لنگر، کمند▼ وسیلۀ نگهداری، انبر بخو، پابند، دستبند، غل، غلوزنجیر مهارکننده، کمند▼ زندان
پختوپزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پز، آشپزی، طبخ، طباخی وسایل پختوپز: کباب، سیخ، منقل، انبر، ذغال، بادبزن، مجمره (مجمر)، آتشدان آرامپز، اجاق، کوره ماهیتابه، دیگ، قابلمه، ملاقه، کفگ
انگشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی جه، چنگ، بندِ انگشت، ناخن، سبابه، شست، انبر پنجه، سبابه، اشاره، شست، ناخن قلاب، شاخک، اندام حسی▲
مشعلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سوز، شمع، شمعدان، قندیل، چراغ▼، روشنایی (گازی)، کبریت، روشنکننده فروزه وسایل رساندنسوخت، فتیله، انبر
استخراجکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت خراجکننده، درآورنده شخص استخراجکننده: مقنی، حفرکنندۀ چاه یاقنات، معدنچی▼ عصار لایروب، کشتی لایروبی وسیلۀ درآوردن: کلنگ، فورسپس، پنس، انبردست، کلبت