مدفوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] مدفوع، فضله، نجاست اجابت مزاج (معده)، ترشح، احتلام، صدور، تعرق، تراوش، سرفه خلط ◄ ترشحات▼ استول، گه، سنده، پهن، پشگل
جانورشناسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] جانورشناسی، حیوانشناسی، انگلشناسی آناتومی پرندهشناسی، اورنیتولوژی تاکسیدرمی
علوم پزشکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، داروسازی، آناتومی، کالبدشناسی، ارتوپدی، اورولوژی، انکولوژی، ایمنیشناسی (ایمونولوژی)، انکولوژی، عصبشناسی، پیراپزشکی، ...
تصادفاً وقوع یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] تصادفاً وقوع یافتن، اتفاقاً واقع شدن، آمدن برخورد کردن خطر کردن، قمار کردن قرعه بهنامش اصابت کردن