آمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان آمدن، شدن، بهوقوع پیوستن، واقع شدن، اتفاق افتادن معوق بودن، بعداً اتفاق افتادن، درشرف وقوع بودن آبستن حادثهای بودن
امر محالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال مر محال، بطلان، عبث، پوچی، بیهودگی، بطالت حرف نامربوط، حرفمزخرف، یاوه، مهمل، سفسطه یاوهگویی، بیهودهگویی، مسخرگی عبث بودن بیمناسبتی، بیج
ایمنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یبناپذیر، رویینتن، مصون، تسخیرناپذیر، درامان، مطمئن امان، بزینهار، مأمون، بیترس، سالم، عافیتطلب
ایمن بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی من بودن، درامان بودن، خطرراردکردن، پناه گرفتن، دررفتن، محتاط بودن، فاصلهرا حفظ کردن
ناچارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام د] ناچار، بالاجبار هیچکدام، نه این و نه آن، هیچیک، هرکدام بیطرفانه، انصافاً
قطبیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، تضاد، آنتاگونیسم، ضدیت اضداد، ضدین 704: قطبین شمالو جنوب، ساده و پیچیده، تر و خشک، راست و دروغ، صحت و سقم، پاک و پلید، خالی و پر، امر و نهی، آند
دوستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی فاقت، انس، الفت، مصاحبت، هماهنگی، همکاری، مناسبات دوستانه، آشنایی، علاقه، اخت، روابط، معاشرت دوستنوازی، تفقد، احوالپرسی، التفات، عنایت
ظرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ف، مخزن، جعبه▼، صندوق، کانتینر، محفظه، حفره سینی، طبق، کازیۀ اوراق سفال، کریستال [نامگذاریظروف طبق جنس یا مواد سازندۀ آن] پیشوندها و پسوندهای مر
دورهای بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان نظم دروقوع و تکرار آن، فصلی بودن، توالی، ترتیب، نظم، تناوب▼، مداومت، تداوم، پیوستگی، استمرار، یکنواختی، ثبات، گردش، چرخش، سیر، گردش، نوسان