انباشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم چیز انباشته، خرمن، توده، کومه، انبار اسلحهخانه، تسلیحات بار، مالالتجاره، سرمایه، مایه، ثروت کلکسیون، مجموعه باغ وحش آشغال انباشت اقتصادی ◄ افزایش س
سلاحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) سلاح، حربه، تسلیحات، اسلحه▼ استفاده از اسلحه، کمانگیری، آتشباری▼ وسیله
تسلیحاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، تولید سلاح، کارخانۀاسلحه، اسلحهخانه، زرادخانه، صنایع دفاع
عامل مرگومیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سم] عامل مرگومیر عزرائیل، ملکالموت، هادملذات، مرگ بید، زنگ، خوره، آفَت خورنده، اسید زهر بلایای طبیعی، ویرانی، زلزله، آتش، سیل، طوفان، مایۀ هلاک، و
نیروی رانندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نده، نیروی محرکه، نیرو، زور، فشار، هُل، انفجار، احتراق داخلی موتور، جت، پارو، بادبان بخار، باروت، باد، سوخت، مواد منفجره کمان، تفنگ، اسلحه