قوای کمکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قوای کمکی، نیروی امدادی(کمکی)، اسب تازهنفس، خون تازه دوست همپیمان، آجودان، آسیستان، دستیار قابله، ماما نیروی احتیاط اعقاب (آی
تقویتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت و دادن، توانبخشی، استحکام، تجدید قوا، امداد، نیرو بخشیدن، نیروزایی، دوپینگ امداد، کمک استحکام، آهنکشی، سخت کردن، سختی (سفتی) تهییج، تحریک نقاهت، ب
کمکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) کمک، یاری، مدد، مساعدت، امداد فریادرسی، دادرسی، دستگیری، احسان، نیکخواهی همدستی، یاوری، همیاری، معاونت، همکاری، بخشش، احسان، اع
جمعشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت جمعشده، افزوده شده، اضافی، خارجی تکمیلکننده، اختتامی امدادی، کمکی، یاور
کمککنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دستیار، کمککار، آجودان، آسیستان، معاون، امدادگر، معین، مددکار اجتماعی، مشاور همپیمان، اعوان، اعوانوانصار، یاران ویاریگران،