آلیاژفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت دۀ مُرکب، آمیزه، اکسیر، ترکیب فلزات، مخلوط، معجون، ملغمه برنج، برنز، فولاد [◄ چیز سخت 326]، چدن، مفرغ، مسوار
الگوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ل، نمونه، سرمشق، عبرت، مثال، مثل سابقه، پیشینه، رویه، رفتار، رویۀقضایی، فریضه مورد، اُفته، شاهد، مصداق، تجلی، تضمن قالب، شکل، مسطوره راهنما، هدی للمت
الگو بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بودن، نشان دادن، راهنمابودن، راه صحیح را نشان دادن پیشتازبودن، نمونه بودن، سرمشق بودن تمثیلکردن، توضیح دادن، مثال گفتن ازکسی نقلقول شدن، ذکر شدن، اقت
الکتریسیتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سیته، برق، کهربا، رعد وبرق، نیرو صاعقه، برق، آسمانقرمبه، آذرخش، شعاع نورانی الکتریسیتۀجاری، برق مثبت، برق منفی، برق سهفاز، ارت، آند، کاتد، مثبتوم
الکترونیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت کترونیک مدار برقی، مدار بسته، مدار باز، مدارچاپی، مدار مجتمع، آیسی خازن، مقاومت، ترانزیستور، دیود، ترانسفورمر رادیو، تلویزیون، پخش رادیویی، مخابرات
رنگارنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی لق، جوگندمی، الوان، رنگین، ملون، خوشخطوخال، زیبا، نقشونگاردار، مزیّن رنگینکمان چپار
گوناگونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، متنوع، مختلف، جورواجور، قدونیمقد، الوان، رنگین، رنگارنگ▼، ملون، متلون، نقشونگاردار، مزیّن رنگینکمان بوقلمونصفت، متلون، دمدمی
ادویهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ک، فلفل، سیر، دارچین، زیره، وانیل، هل، زرشک، زردچوبه، زعفران، زنجبیل، کاری، خردل آویشن، کاکوتی، اورگانو، رازیانه، بادیانرومی، انیسون، سبزی خوردن
تظاهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی طلوع، ظهور، تکون، پیدایش، تجلی، ابراز وجود، هنرنمایی، انکشاف، تبرّز وانمود، ظاهرسازی، تصنع، خودآرایی، خودنمایی، ریا، فریب، دورویی الهام، مکاشفه،