آلیاژفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت دۀ مُرکب، آمیزه، اکسیر، ترکیب فلزات، مخلوط، معجون، ملغمه برنج، برنز، فولاد [◄ چیز سخت 326]، چدن، مفرغ، مسوار
الگوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ل، نمونه، سرمشق، عبرت، مثال، مثل سابقه، پیشینه، رویه، رفتار، رویۀقضایی، فریضه مورد، اُفته، شاهد، مصداق، تجلی، تضمن قالب، شکل، مسطوره راهنما، هدی للمت
الگو بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بودن، نشان دادن، راهنمابودن، راه صحیح را نشان دادن پیشتازبودن، نمونه بودن، سرمشق بودن تمثیلکردن، توضیح دادن، مثال گفتن ازکسی نقلقول شدن، ذکر شدن، اقت
الکتریسیتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سیته، برق، کهربا، رعد وبرق، نیرو صاعقه، برق، آسمانقرمبه، آذرخش، شعاع نورانی الکتریسیتۀجاری، برق مثبت، برق منفی، برق سهفاز، ارت، آند، کاتد، مثبتوم
الکترونیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت کترونیک مدار برقی، مدار بسته، مدار باز، مدارچاپی، مدار مجتمع، آیسی خازن، مقاومت، ترانزیستور، دیود، ترانسفورمر رادیو، تلویزیون، پخش رادیویی، مخابرات
دوستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی فاقت، انس، الفت، مصاحبت، هماهنگی، همکاری، مناسبات دوستانه، آشنایی، علاقه، اخت، روابط، معاشرت دوستنوازی، تفقد، احوالپرسی، التفات، عنایت
خوبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ی، نیکویی، اعتبار، شهرت، خوشنامی، حُسن، تعالی، صفات خوب انسانی مکارم، محاسن، خوبیها، الطاف، کرامات نیکی، احسان، بخشش، کرم، لطف، دهش، کمک، نی
نوازشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نوازش، ناز، نازونوازش، معانقه عطوفت، عزیز داشتن، اعتزاز، اعزاز، گرامیداشت، توجه، عنایت، لطف، خوبی مهربانی، مادری تعریف، چاپلوسی کلمات مح
نیکخواهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اهی، خیرخواهی، حسن نیت، کمککاری، احسان، نیکویی، خوبی، خدمتگزاری، مودت، مهربانی مرحمت، لطف، منت، نواخت، التفات، عنایت، تفضل، الطاف، مهرب
خطابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه طابه، موعظه، سخناندرزآمیز، نطق، سخنرانی، سخنوری وعظ، خطبه التجا، التماس، سخنمعترضه ایراد سخنرانی سخنران