کهتریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت هتری، کمتری، اقلیت، قلت، خُردی، کوچکی انقیاد بیقدری، عدم اهمیت، حقارت، دونپایگی، خفت کاستی، نقص، کسری، تمام راه را نرفتن، عدم کفایت درماندگی، بَدی
بدعتگذارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب بدعتگذار، مخالف عقیدۀ همگان، اقلیت، کژآیین، نوآیین رافضی، خوارج، معترض، هیپی، مرتد، متجدد، غربزده، مخالف باور عامه نوپرداز، نوگرا، نوآور
عضوشورافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ، وکیل، نماینده، وکیلالرعایا، سناتور، عضو مقننه، قانونگذار گروهبندیاعضای شورا: اکثریت، اقلیت، راست، چپ، بلشویک، منشویک، تندرو، میانهرو،
جزءفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ء، عضو▼، بخش▼، شاخه▼، تکه▼، قسمت، سهم اکثریت، بیشترین اقلیت، قلت درصد، نصفه، نیمه، دُنگ، کسر، مانده، مازاد قلم، آیتم، قطعه قسط
چندبرابریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد رابری، چندتایی، چندگونگی، کثرت، چندگانگی، انبوهی، بیشماری، تکثر، تعدد بسیاری، زیادی، وفور فرط چگالی، تراکم اکثریت، اقلیت چندضلعی، چندبر، چندپهلو، کثی