ارزانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ازل، معقول، مایه‌کاری، کم‌‌بها، کم‌خرج، مناسب، منصفانه، اقتصادی، اکونومی، پایین، کم، عاریه
بینهایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ] بی‌نهایت، ازل، ابد قدیم همیشه عدد بی‌نهایت، شمارۀ نامحدود، عدد بی‌اندازه بزرگ، ارقام نجومی آسمان تا زمین
غفلت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود غفلت کردن، نادیده گذشتن، ازقلمانداختن، فروگذاردن غفلت کردن از دیگری◄ توجه نکردن [به‌شخص دیگر]▼ غفلت کردن در وظایف، اهمال کردن، لاابا
واگذاشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود وردغفلت واقع‌شده، رهاشده، ژولیده، نامرتب، شلخته، شانه‌نکرده، ناآراسته، بدون آراستگی، ناپاک کنارگذاشته‌شده، بایگانی‌شده، متروک، ویران
فراموششدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه فراموش‌شده، فراموش، ازیادرفته، ازخاطر محوشده متروک، رهاشده، واگذارده، مدفون گمنام، بی‌نام، ناشناس مورد بی‌توجهی، واگذاشته، قدرندانسته، مسکوت