احترام گذاشتن [نظامی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) احترام گذاشتن [نظامی]، (افعال نظامی)، پهلوفنگ کردن، خبردار ایستادن
پسرفتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سرفت، پسروی، حرکت بهعقب، گام بهپس، عقبنشینی، پسنشینی سقوط، افول، زوال ارتجاع
تیرهسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ازی، کسوف، خاموشی، ناپدیدی، غروب افول، زوال، تیرهشدن آفتابزدگی، برنزه شدن تیرگی روابط، کدورت ◄ دشمنی خورشیدگرفتگی، آفتابگرفتگی، گرفتِ جزئی، قد
رنگپریدگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، عدم وضوح، مِه، گرفتگی، افول، زوال، تیرهسازی، مات بودن، تاریکی