افشافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط افشا، بیپردهگویی، پردهدری، ارائه، اشاعه پردهبرداری، کشف، مکاشفه الهام، وحی، واقعه اعتراف، اقرار تخلیۀ اطلاعاتی، بازجویی
افشا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط فشا کردن، فاش کردن، پردهبرداشتن، ظاهر کردن، عریان کردن، برهنه کردن لو دادن، آفتابی کردن، افشای راز کردن، رسوا کردن، سرپوش از روی راز برداشتن،
افشا شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط شدن، مشخص شدن، ثابت شدن، اثبات شدن شناخته بودن پیدا بودن، نمایان شدن، ظاهر شدن
افسانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ه، اسطوره، ماجرایساختگی، تخیل ساختهوپرداخته، بافته، اغراق امر محال شایعه اسطورهشناسی، میتولوژی داستان، روایت
بُخورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی گاه بخور، اتُمیزور، افشانه، اسپری، جت، دستگاه تقطیر، بویلر، دیگ بُخار اتوبخار
شیرآبیاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ی، شیر آب، فلکۀ آب، شیر گردان، شیر چرخان، افشانه، آبپاش شلنگ، لولۀ آب، لوله ماشین آتشنشانی
آشفتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ت] آشفته، پریشان▼ [وضعیت آشفته:]آشفته، نابهسامان، نامرتب، بیسامان، بینظم▼، بههمریخته، درهمبرهم، مغشوش، متشتت، ازهمپاشیده، داغان، متلاشی، شکسته
مواد بستهبندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کاغذ کادو، جلد، لفاف، روکش، مفرش، کارتن، جعبه، شیشه، قوطی، قوطی آلومینیوم، افشانه، اسپری، تتراپک، پیایتی بستهبندی، پُر کردن وسیلۀ حفاظت کیسه، سب
ابزار کشاورزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، خیش، گاو آهن، شخمکن، شنکش، شانهزن، مازو، کلوخ شکن، بیل، بیلچه، داس تراکتور، خیشه، دیسک، کمباین، هرس، چنگال، شیارکش، آبپاش، بذرپاش، بذرافشا