عمودی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دن، افراشتن، نصب کردن، برپا کردن، ایستاندن، بالا بردن، مستقیم کردن سرپا نگهداشتن
برتریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، مهتری، بزرگی، بالایی، بالادستی، امتیاز، ارشدی، علو، والایی، کمال تمایز، ارجحیت، انتخاب برتر، اولویت، ترجیح، اهمیت، انتخاب جلو بودن، تقدم [در زمان]
عمودیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد یستاده، برپا، راست، برخاسته، سر پا، بپای، راستقامت، شاخ شمشاد، قائم، قائمه، مستقیم، مستقیمالخط وایستاده عمودبرهم، متعامد نصبشده، برافراشته، افراش
بالاروندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت الارونده، صعودکننده، اوجگیرنده، متصاعد، هوایی، بلندشونده صعودی، عمودی رفیع، بلند، افراشته فراز
احتراماتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ت فائقه، عملمؤدبانه، استقبال رسمی، گارداحترام، سان، سان دیدن، تعظیم، کرنش، تاج گل، برپا، آش پیش پا، آش پشت پا، مصافحه، ابراز احساسات، سخنرانی اس