مساوی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ل] مساوی بودن، جبران کردن آب ازیک چشمه خوردن، پهلو بهپهلو زدن، پابهپارفتن، کوس زدن، بهیک نتیجه رساندن، همرأی شدن، سازگار بودن ازپس حریف برآمدن،
روبرو شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دن، مواجه شدن، رویاروییکردن، مقابله کردن، ایستادگی کردن، باخطر مقابله کردن قیام کردن، برخاستن، شوریدن دستوپنجه نرم کردن، جنگید
عدم پرداختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] عدم پرداخت، قصور درپرداخت، دیرکرد نکول، واخواهی، اعتراض سوءاستفادۀ مالی، اختلاس، کلاهبرداری، دزدی، دستبرد، نادرستی فرارمالیاتی فقدان اعتبا