معجزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب زه، اعجاز عصای موسی، نفس مسیح، شق القمر، ید بیضا کار خارق العاده، چیز عجیب معجزۀدروغین ◄ سِحْر
صدا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کردن، سروصدا کردن، صدا ایجاد کردن، سوت کشیدن، موجصوتیرا گسیل کردن، برآوردنِ صدا (فریاد، آواز، ...) برآمدن، بلند شدن، بلند شدن [آواز، صدا، و مان
موسیقی آوازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی پرا، ترانه، سرود، آواز، آهنگ، نغمه، ساز، سازوآواز، سازونواز، ترانۀ محلی، لالایی، تصنیف، همراهی ترجیع، مرصعخوانی تحریر، غلت، انواع تحریر، بلبلی،
بازیکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه کردن، نقش بازی کردن، شرکتکردن آواز خواندن، یک دهن آواز خواندن، یک دهن آمدن، آمدن بازی درآوردن
نوازشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نوازش، ناز، نازونوازش، معانقه عطوفت، عزیز داشتن، اعتزاز، اعزاز، گرامیداشت، توجه، عنایت، لطف، خوبی مهربانی، مادری تعریف، چاپلوسی کلمات مح