قوای کمکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قوای کمکی، نیروی امدادی(کمکی)، اسب تازهنفس، خون تازه دوست همپیمان، آجودان، آسیستان، دستیار قابله، ماما نیروی احتیاط اعقاب (آی
تعیین مقدار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت مقدار کردن، بستن، کمیت چیزی را تعیین کردن، وزن (توزین) کردن، مقدار چیزی را تعیین کردن، باعددورقم نشان دادن، درقالب اعداد و ارقام بیان کردن، رقم (مبل
جمعشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت جمعشده، افزوده شده، اضافی، خارجی تکمیلکننده، اختتامی امدادی، کمکی، یاور
بهارث رسیدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت رسیده، موروثی، ارثی، وراثتی، مادرزادی، ژنتیک اجدادی، پدری مندلی