ایجازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ایجاز، اختصار، حذف، تلخیص، کمحرفی مُخلَص، لُبِ کلام، منتخب کوتاهی
اجازهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص اجازه، رخصت، اذن، آزادی تأیید، موافقت دستور، امتیاز، حکم تجویز، پیشنهاد، توصیه ترخیص، مرخصی تحمل اعطای امتیاز، اعطای مجوز، اذن دخول،
اجازه دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ، گذاشتن، رخصت دادن، اذن دادن، امتیاز دادن بهکسی، جایز دانستن، موافقت کردن، تأیید کردن، قبولکردن، پسندیدن، اختیار دادن، اختیارات لا
اجازه داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص تن، توانستن، جایز بودن، مجاز بودن، مجوز داشتن، اذن داشتن، امتیاز گرفتن، اجازه گرفتن (خواستن)
معجزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب زه، اعجاز عصای موسی، نفس مسیح، شق القمر، ید بیضا کار خارق العاده، چیز عجیب معجزۀدروغین ◄ سِحْر
ایجازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ایجاز، اختصار، حذف، تلخیص، کمحرفی مُخلَص، لُبِ کلام، منتخب کوتاهی
اجازهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص اجازه، رخصت، اذن، آزادی تأیید، موافقت دستور، امتیاز، حکم تجویز، پیشنهاد، توصیه ترخیص، مرخصی تحمل اعطای امتیاز، اعطای مجوز، اذن دخول،
اجازه داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص تن، توانستن، جایز بودن، مجاز بودن، مجوز داشتن، اذن داشتن، امتیاز گرفتن، اجازه گرفتن (خواستن)