اعتقاد داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال اعتقاد داشتن، باور داشتن، برآنبودن، اعلام کردن، اظهار کردن اقرارکردن، قبول کردن، پذیرفتن شکنداشتن، مطمئن بودن مؤمن بودن، متقی بودن اعتقاد د
اعتقاد مذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مذهبی، ایمان، باور، اسلام، اسلامیت، بنیادگرایی سایرادیان: دین یهود، مسیحیت، دین زرتشت، آیین اهورامزدا، مذهب ثنوی، مذهب بودایی، بودائیسم (بودیسم)، هن
اتحادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت پیوستگی، بههمپیوستگی، اتصال▼، الحاق، پیوند، تقارب، همپوشی، مجاورت، تماس، لمس، اجتماع وابستگی، انسجام یکپارچگی، تراکم ائتلاف، تعاون، یگانگی، همکاری
اتمامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ، تکمیل، انجام، حصول، وصال، ایفا، اجرا▼، استیفا، اختتام، کفایت دستاورد، نتیجه، معلول حلقۀ مفقوده، ضربۀ آخر، حدّ آمادگی، کمال قلّه، راس، انتها ع
غرورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رور، مباهات، سرافرازی، افتخار، اعتماد بهنفس، اعتبار منت، خودستایی، ادعا، تفاخر، تکبر رجزخوانی، لافزنی، لافوگزاف
اطمینانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال یقان، خاطرجمعی، دلگرمی، اعتماد، یقین، اعتقاد، باور، نظر پیشداوری خودرأیی وثوق، توکل، اتکا، اتکال رأی اعتماد اطمینان بهخود، خودباوری، اعتما
پایداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ، پایندگی، مقاومت درمقابل تغییر، استواری، استقامت، استحکام، تعادل، موازنه، توازن، دوام، ثبوت، ثبات تغییرناپذیری، بقا، عمر، مقاومت، پایایی، پابرجایی
عزمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام میم، قصد، اراده، اختیار، رأی، ثبات، همت، جدیت، قاطعیت، پافشاری، حدت عزم جزم، ارادۀآهنین، ثبات قدم تصمیمگیری، اعتماد بهنفس فعال بودن، ف
نظرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال قیده، رأی، فکر، اعتقاد نظر شخصی، احساس، فکر، طرزفکر، نقطهنظر، تلقی، برداشت، درک، دیدگاه، جهانبینی▲ احساس اولیه، شم، احساس آرا، افکار عموم