اعتقاد داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال اعتقاد داشتن، باور داشتن، برآنبودن، اعلام کردن، اظهار کردن اقرارکردن، قبول کردن، پذیرفتن شکنداشتن، مطمئن بودن مؤمن بودن، متقی بودن اعتقاد د
اعتقاد مذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مذهبی، ایمان، باور، اسلام، اسلامیت، بنیادگرایی سایرادیان: دین یهود، مسیحیت، دین زرتشت، آیین اهورامزدا، مذهب ثنوی، مذهب بودایی، بودائیسم (بودیسم)، هن
انتقادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات اد، عیبجویی، خردهگیری، استیضاح، توبیخ▼، اعتراض، اشکالتراشی، مذمت، انتقادغیرسازنده سانسور، حمله، اتهام
انسجامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت جام، پیوستگی، ارتباط، وابستگی، قوام، یکپارچگی، تمرکز، استحکام ارتباط ارگانیک (متقابل، تنگاتنگ)، همبستگی پایداری، استحکام صلابت، سختی استحکام درونی،
اعتقاد داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال اعتقاد داشتن، باور داشتن، برآنبودن، اعلام کردن، اظهار کردن اقرارکردن، قبول کردن، پذیرفتن شکنداشتن، مطمئن بودن مؤمن بودن، متقی بودن اعتقاد د
راستدینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب استدینی، اعتقاد بهدیناکثریت، درستاعتقادی، درستآیینی، فریوری، هنجار همرنگی باجماعت، سنت گرایی، دنبالهروی، تطبیق، رعایت اصولگرایی، بنیادگرایی،
ناباوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ناباوری، عدم اعتقاد، عدم قبول، نظر مخالف تشکیک، سوء ظن، بدبینی تکذیب، نفی، انکار دگراندیشی، دیگراندیشی، ضدیت، بدعت، لامذهبی بوالهوسی، بیثب
باورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال اور، ایمان، اعتقاد، یقین، ایقان، باورداشت اعتبار، تضمین، اطمینان، اعتماد اتکا، اتکال، امانت، درستی باور مذهبی، اعتقادمذهبی، جهانبینی▼ زودب