اعتبارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، صیت، ناموس، احترام، آبرو، شرف، پرستیژ، حرمت، نام، عرض، عصمت عزت، بزرگی، شرافت، اهمیت، برتری اصالت، نجابت، اشرافیت، نجبا نفوذ، تأثیر، هیبت،
درست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ودن، صحت داشتن، راستبودن، واقعیت داشتن، دقیق بودن، معتبر بودن، اعتبار داشتن، مورد وثوق بودن، اصیلبودن، اصالت داشتن، اصل بودن ثابتکردن، دلیل
مهم بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بودن، اهمیت داشتن، بهشمارآمدن، وزنهای بودن، عددی بودن، ارزش داشتن، معتبر بودن، اعتبار داشتن بایستن بهیاد ماندن، انگیختن، تأثیرداشتن، معنی
وامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، اعتبار مالی، تسهیلات، حدّ اعتباری، اضافهبرداشت، تعهدات قرضه، اعتبار، تسهیلات بانکی، اوراق مشارکت علیالحساب، مساعده، پیش پرداخت، تنخواهگ
پرداخت نکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نکردن، اعتبار نداشتن، قرضوقولهداشتن، دستش خالی بودن، دستتنگ بودن، کلاهبرداری کردن، نادرست بودن، بالاکشیدن، محروم کردن، فریب دادن، خسیس بود