اصلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال عدۀ کلی، حُکم، اصل بدیهی، گفته، ضربالمثل، گفتۀ بزرگان، کلمات قصار، کلام موجز، مَثَل، سنت، فتوا امثالوحِکَم اصول اولیه، معلومات مقدماتی ◄
اصل مسلّمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال صل موضوع (اصلموضوعه 496)، اصل اقلیدس، اصل متعارفی، فرض، مقدمه، مبتدا، مبدا، صغرا و کبرا، قاعدۀ کلی، قضیۀ بدیهی اولیات، مدخل پارادوکس، متنا
اصل موضوعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ه، اصل موضوع، اصول، مبادی، مقدمات، فرض، فرضیه، قضیه مناظره اصل اقلیدس، اصل متعارفی، اصل مسلم قانون، فرمول
الاهمفالاهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی الاهم، اساس کار، اصل کار، مهمترین بخش، جزء اساسی، قسمت عمده خبرگان، بهترینِ نوعِ خود لُبّ مطلب، موضوع، معنی نیاز، انتخاب
علتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سبب، مسبب، موجب، زمینۀ خاص، عامل، مایه، نیروی محرکه انگیزه، غرض، بابت، جهت، مقصود، آرمان، هدف، نشانه، آماج علتالعلل، علت نخستین، محرک اول، کردۀ نخس
رونوشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، المثنی، لنگه، جفت، رونوشت برابر اصل عکس، فتوکپی، پلیکپی، زیراکس، فاکسیمیل، تصویر پروف چاپ مجدد، چاپ دوم نمونه، مدل، الگو بدل
ساختگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه سمهای، اختراعی، مجعول، الکی، تخمی، شبیهساخته، بدلی، تقلیدی فریبنده دروغین، تقلبی، کاذب، جعلی، قلابی مندرآوردی، دروغی غیرواقعی بیاساس، بدون اصل،
فریضهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه فریضه، تکلیف شرعی، واجب، مستحب توصیۀ جدی، مشورت فرمان، فتوا، دستور حکم حقوقی، حکم، رأیدادگاه اصل، قواعد، مقررات، قاعده فرایض، اصول دین، فر