صفحهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد رق، اسلب، تختال، فویل، کویل رویه، روکش، پوشش، روکار، روپوش لامل، رنده، تراشه، [چیپ]، پوسته، رگه، لا، ورقه، نازکه چیز لایهلایه: ساندویچ، پیاز، حلب،
تصادفاً وقوع یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] تصادفاً وقوع یافتن، اتفاقاً واقع شدن، آمدن برخورد کردن خطر کردن، قمار کردن قرعه بهنامش اصابت کردن
ضربه خوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت خوردن، زده شدن، پرت شدن، اردنگ خوردن مورد اصابت قرار گرفتن، خوردن