اشراففرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یان، بزرگزادگان، اربابان، دهقانان، بالابالاها، اعیانواشراف، اُمرا اشراف زاده، نجیب زاده بزرگزادگی، اشرافیت، بلندی قدرومرتبه، عظمت
بهنحو اسرافآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی د] بهنحو اسرافآمیز، ازروی ولخرجی اسرافآمیز، ولخرجانه، بیپروا، بدون مضایقه، بیدریغ
اشراففرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یان، بزرگزادگان، اربابان، دهقانان، بالابالاها، اعیانواشراف، اُمرا اشراف زاده، نجیب زاده بزرگزادگی، اشرافیت، بلندی قدرومرتبه، عظمت
بهنحو اسرافآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی د] بهنحو اسرافآمیز، ازروی ولخرجی اسرافآمیز، ولخرجانه، بیپروا، بدون مضایقه، بیدریغ
عدم اعتدالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سم] عدم اعتدال اسراف، زیادهروی، افراط، پرخوری، مصرفگرایی، ریختوپاش، بریزوبپاش، زیادت، نفسپرستی تفنن
تأکید کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ردن، اصرار کردن، زیرنوشته خط کشیدن، بلند صحبت کردن، مصمم بودن، اهمیت دادن