جانشینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر انشین، جانشین شده، جایگزین، تعویض شده، معوض، یدکی جبرانکننده، دلجویی کننده، تلافیجویانه همشأن، همردیف، همطراز، جفت، برابر زیردست، کهتر موقت، مو
جایگزین کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر انشین کردن، جازدن، گنجاندن، تعویض کردن، عوض کردن، بهجای دیگری گذاشتن، تبدیل کردن، مبادلهکردن، ردوبدل کردن، تسعیر کردن، معاوضه کردن، تبادل کردن، تج
اتومبیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اشین، خودرو، اُتُل، استیشن، وَن، وانت، کامیون، باری اتومبیل سواری، اسپرت، کورسی، مسابقهای، مدلبالا دیزل ◄ صفات خودرو▼ اجزای اتومبیل▼
سخت (سفت)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی فت)، زرهی، زرهدار، آبدیده، آهنین، فولادین، خشک، پینهبسته، استخوانی، منجمد، یخزده بادوام، محکم صلب▼ استوار، قوی نشکن تنگ، چسبیده، محکم، وصل
قویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، زورمند، پرزور، نیرومند، قدیر، مسلط، مقتدر، قابل تنومند▼، جوان باقدرت، قدرتمند، توانا افضل، برترین ارشد، برتر فاتح، غالب، چیره، موفق قاطع، سلطهجو،