اشتغال داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی داشتن، خدمت کردن، انجاموظیفه کردن، اشتغال داشتن، عمل کردن، کفالت کردن کار یدی کردن، کار کردن دراستخدامبودن مأمورشدن، عهدهدار شدن
آشغالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ت، خاکروبه، زباله، تفاله، دورریز، پسماند، نخاله، دُرد، باقیمانده، کثافت آخال، آلوآشغال، آتوآشغال آشغالدان، آشغالدانی، زبالهدان آهنقراض
اشتغالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فعالیت، امرار معاش، معیشت، کسبوکار، کارمندی، کسب، کسبوکار، تجارت، صنعت، هنر، شغل▼ استخدام، خدمت احراز اخذ بهکارگماری، استخدام ◄انتصاب
اتصالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اق، انضمام، الصاق، وصل، جوشکاری، وصل کردن، بههم پیوندزدن، اجتماع ترکیب بافت صحافی، چاپ، دوخت، وصله، درزگرفتن، رفو، دوزندگی، خیاط پیوست، جمع فروکنش
ابطالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ان، بطلان چیزیراثابت کردن، تکذیب، اثبات خلاف چیزی، سلب، برهان خُلف، اثبات اشتباه، رد نظر، تخطئه، نقض، نسخ، ایجاب، ردّ، محکومیت عدم قبول،
قرار دیگری داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان دیگری داشتن، مشغول بودن، گرفتار بودن کار دیگریداشتن، اشغال بودن، دردسترس نبودن
استفادهکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ستفادهکردن، بهکار بردن، استعمال کردن، مصرف کردن، بهکارگرفتن چیزی، آزمودن ورزش دادن استثمار کردن اشغال کردن صرف کردن، خوردن یاری خواستن، پنا
اشتغال داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی داشتن، خدمت کردن، انجاموظیفه کردن، اشتغال داشتن، عمل کردن، کفالت کردن کار یدی کردن، کار کردن دراستخدامبودن مأمورشدن، عهدهدار شدن
نقص داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی داشتن، عیب داشتن، ناقصبودن، جای بهبود داشتن، اشکال داشتن، ناتمام ماندن، عیبوایراد داشتن، کمآوردن ناقص شدن، خط برداشتن، خراشیده شدن کاملنبود
قابلفهم نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن بلفهم نبودن، دشوار بودن، سختبودن، مشکل بودن، ناخوانا بودن، توضیح لازم داشتن، اشکال داشتن رمزی بودن، بهرمز نوشته بودن