طراحی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد طراحی کردن، اتود کردن، الگوکشیدن، ترسیم کردن، گراور ساختن کلیات (چارچوب) را مشخص کردن، رئوسرا ترسیم کردن (مشخص کردن)، حدرا مشخص کردن، قاب کردن
صاف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ، اتو کردن (زدن،کشیدن)، رنده کردن، هموار کردن، تراز کردن، افقی کردن ساده کردن ساییدن، سابیدن، پرداخت کردن، پولیش زدن (کردن)، روان کردن▲ جلا دادن، صیق
طرح کلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد سایه، مسوده، اتود، طرح، انگاره، نقشۀ ساده، نقشۀ برجسته، پروفیل، طرح بیرونی، شبح، سایهنما، سیاهسایه، طرح دورهبر دوره، حاشیه، لبه، کناره چارچوب، پل
وسایل نقلیۀ عمومیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نقلیۀ عمومی، تاکسی، اتوبوس، مینیبوس اتوکار، كامیون، باری، کشنده، اسب، تریلر ماشینهای راهسازی، ماشینهای سنگین، لودر، بولدوزر، گریدر، بیل مکانیکی قطا
بُخورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی گاه بخور، اتُمیزور، افشانه، اسپری، جت، دستگاه تقطیر، بویلر، دیگ بُخار اتوبخار