استوانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل انه، سیلندر، لوله چیزاستوانهای، وردنه، تنه، تنۀ درخت، کُنده، کپسول، درام، بشکه، ستون بومغلتون، غلتک، صافکن، صافکننده
کرویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل روی، گِرد، گویمانند، گویین، قلنبه، چاق تخممرغی، استوانهای، مخروطی، پیازیشکل، قطرهایشکل، بتهجقهای مدور، محدب
کروی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کروی کردن، گرد کردن، قلنبهکردن، به شکل توپ درآوردن استوانهایکردن، کلاف کردن، حلقه کردن
عدسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، فاصلۀ کانونی، توانعدسی عدسی همگرا، محدب، واگرا، مقعر، کروی، استوانهای، محدبالطرفین فن ذرهبینی
لولهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل شلنگ، آوند، کانال، تونل▲ رگ، سرخرگ، سیاهرگ، ورید، شاهرگ، مویرگ، شریان، عروق (کرونر) اسپیرال، مانسمان، مانیفولد (منیفولد) استوانه
موتورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت آرمیچر، فرفره، قرقره، چرخ، دوک، پنکه، هواکش، فَن، آسیاب بادی، پیچ، ساعت محور، شافت، اکسل، میل گردان، لولا، پاشنه، دیفرانسیل، [≠ مختصات دکارتی 465] و