استقرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ستقرار، کاشت، جادهی، گذاشتن، چیدمان، لیآوت اسکان، اُطراق(اتراق)، اقامت، اشغال تعیین محل زندگی، تبعید، اسکان مهاجرت، کوچ، سکونت، منزلگیری، سکنا
شنودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی گوش دادن، استماع، توجه امتحان شفاهی، امتحان، پرسش لبخوانی، تفسیر استراقسمع، شنود، جاسوسی، عملیات سری، نهفتگی ضبطِ صدا، ثبت مصاحبه، بار عام، مح
رازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ز، سِرّ، نهان، خفا، رمز، اسرار، حس ششم اطلاعاتمحرمانه، اسرار دولتی، اطلاعات طبقهبندیشده انسان اسرارآمیز، لبخند ژوکوند امضامحفوظ، بینامی اخ
مستقر شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام دن، ایستادن، قرارگرفتن، جا گرفتن، لنگر انداختن، متوقف شدن اقامت گزیدن، منزل کردن، ساکن شدن، جا خوش کردن، جا گرمکردن، اتراق کردن از سفر بازآمدن،
بردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام عبد، عبید، غلام، کنیز، زرخرید، اسیر، وسیله بودن، زندانی اسیر، اسیر جنگی، آزاده، آزادشده چاکر، غلام حلقهبهگوش، اسیر(اسیروعبیر)، ابیر،