اشراففرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یان، بزرگزادگان، اربابان، دهقانان، بالابالاها، اعیانواشراف، اُمرا اشراف زاده، نجیب زاده بزرگزادگی، اشرافیت، بلندی قدرومرتبه، عظمت
مطلع بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ی داشتن، دانستن، سراغ داشتن، اطلاع داشتن، درجریان بودن، درکوران کار بودن، واقف بودن، باخبربودن، خبرداشتن، خبردار بودن، استحضار داشتن، اشعار
زندانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام د، محبس، حبس، اسارتگاه، اردوگاه اسرای جنگی، دارالتأدیب، زندان تأدیبی، ندامتگاه، بازداشتگاه، توقیفگاه، اردوگاه کار اجباری، انفرادی، زند
عدم اعتدالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سم] عدم اعتدال اسراف، زیادهروی، افراط، پرخوری، مصرفگرایی، ریختوپاش، بریزوبپاش، زیادت، نفسپرستی تفنن
اتلاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ف، تضییع، اسراف، تفریط، استهلاک، فرسایش، سایش، خسران، اضمحلال ولخرجی آسیب، زوال افساد ضایعات، زباله، آشغال، فاضلاب، اگزوز
ولخرجیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لخرجی، تبذیر، اسراف، عدماعتدال، زیادهروی، زیادت تظاهر بهخرج، فخرفروشی عاقبتاندیشنبودن خرج اتینا