ازآبادی انداختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ی انداختن، بهصورت مخروبه درآوردن، باخاک یکسان کردن، منهدم ساختن، ویران کردن جاروکردن، خالی کردن چاپیدن، چپاول کردن، تاراج کردن، غارت کردن ترکتازی ک
تخریب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت دن، ازبیخ و بنبرافکندن، باخاک یکسان کردن، ازآبادی انداختن▼، له کردن، هموارکردن، انداختن فروریختن، سرنگون کردن، وارونه کردن بمب انداختن، شلیککردن، به
غارتکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، چاپیدن، بهیغما بردن، تاراج کردن، چپاولکردن، ازآبادی انداختن، تصرف کردن، بهزور گرفتن تاختوتاز کردن، یورش بردن چپاو انداختن