استوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ، ثابت، پابرجا، غیرمنقول، باثبات، پایدار، درحالت تعادل، درحالتتوازن، ثابت [رنگ]، ریشهکرده، محونشدنی، پاکنشدنی، حکشده، برسنگ نوشته، ریشهدار، جای
استتارشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط شده، پوشیده، مستتر، جامۀمبدل پوشیده، ناشناس ماسکدار، نقابدار مدفون
وفاداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام داقت، استواری، خوشقولی، درستپیمانی، وفا، وفای بهعهد، ایفای عهد، پیمانپایی سرسپردگی، خوشخدمتی، بندگی، نوکری عهد، پیمان، قرارداد، قو
صلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی سیخ، مقاوم، استوار، خمنشدنی، ضدضربه، نشکن راست، کشیده، تحتکشش
سفتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت م، چسبیده، سرجا، سر جای خود، کیپ، استوار سخت، چگال، یکپارچه، منسجم چسبان، تنگ گیرکرده، لحیم شده، پرچشده، ناگشودنی مرتب، متقن، متین، مضبوط
ثابتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ذر، ناگذرا، پاینده، دائم، قائم، تغییرناپذیر، استوار همیشگی، ابدی سنتی
چیز ثبات دهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ثبات دهنده، پایاساز، تثبیت کننده، استوار کننده، متعادل کننده، باله، تیر ته کشتی، حمال کشتی، وزنۀ تعادل، پارسنگ، بالاست، سنگینی، خنثی کننده، جبرانک