استحقاقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات تضی، قابل پرداخت، مافیالذمه، بدهی، بدهکار، منسوب، شایسته، برازنده، قانونی، مجاز مناسب
بازجوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود بازپرسی، استنطاق، بازخواست، رسیدگی قضایی، تفتیش، سینجیم تخلیۀ اطلاعاتی تجسس پلیسی▼
بازجویی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود یی کردن، استنطاق کردن، بازپرسی کردن، شکنجه کردن سینجیم کردن، اصول دین پرسیدن
جذب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، هضم کردن، مکیدن، بلعیدن، قورت دادن، خوردن، نوشیدن استنشاق کردن، نَفَس کشیدن درونخود حل کردن، حل کردن، مصرف کردن استخدام کردن ◄ گماشتن
فقدان هوافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی هوا، خفگی، خفقان، کمبوداکسیژن، هوازدگی هواگیری، نفسگیری، استنشاق ◄ باد اتاق (فضای)خفه، دربسته [اختناق ◄ زور 735]
تنفسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی س، دَم، بازدم، تنفس مصنوعی، استنشاق، هواخوری، ممد حیات، مفرح ذات دستگاه تنفس: ریه، شش، حلق، خرخره، نای، نایژه، بینی