زمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ین، بَر، خُشکی، ارض، قاره، سرزمین، شبهجزیره، دلتا، فلات، استپ، جلگه، دشت، توندرا، ساوانا، زمین حاصلخیز، کشور، مُلک، سرزمین خاک▼ جغرافیا▼، زم
فقدان آمادگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فقدان آمادگی، نبود (عدم) آمادگی، فقدان شرایط لازم، عدم تدارک خامی، ناآزمودهگی، نیاموخته بودن، نیاموختگی، کمتمرینی، تازهکاری، عدم مهارت ناپ
ناآمادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ت] ناآماده، بدون آمادگی [این سرفصل: صفاتانسان فاقد آمادگی. درمورد شرایط ناشی از فقدان آمادگی به نارس▼ رجوع شود و درمورد قید مربوط به اقدامات