استوانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل انه، سیلندر، لوله چیزاستوانهای، وردنه، تنه، تنۀ درخت، کُنده، کپسول، درام، بشکه، ستون بومغلتون، غلتک، صافکن، صافکننده
خطوط چهرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ره، استخوانبندی، اجزا، ترکیب، شکل، خصوصیات برجسته نیمرخ، صورت پیشانی، پیشانی بزرگ، چانه، بینی، بینی عقابی (کوفتهای، ...)، گونه، چال گونه
سفیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سیمین، شیری، استخوانی، گچی، دوغی، نقرهای، روشن، براق، شفاف مرمری (مرمرین)، بلوری، برفی، پوشیده ازبرف کمرنگ
بالغ شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان لغ شدن، بهحد بلوغ رسیدن، آمدن، رشد کردن، بزرگ شدن، استخوان ترکاندن، ریش درآوردن عاقل شدن
دراز شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد شدن، قد کشیدن، رشد کردن، استخوان ترکاندن کش آمدن، کشیدهشدن، بهدرازا کشیدن، طولانی شدن [زمان]